یه عالمه خبر
سلام نفس من عمر و زندگی من خیلی بلا شدی، هر چی بیشتر میگذره ، بیشتر عاشقت میشم چند روز پیش برقها رفت و تلفن قطع شد ، منم که از صبح که بیدار میشم می افتم رو تلفن تا شب،برای همین خیلی عصبی شدم،یه تلفن قدیمی داشتیم رفتم و آوردمش ولی دیدم خرابه،داشتم غر غر میکردم که یه دفعه اومدی جلو و بهم گفتی چته؟ و بعدشم گفتی ای بابا سرمو برمیگردونم ، میبینم رفتی تو دستشوئی و داری مثلا دست و صورتتو میشوری . البته شستن که نه ، بدتر همه جا رو کثیف میکنی دو سه روز پیش...
نویسنده :
مریم
3:41