عشق مامان مریم ، درسا عشق مامان مریم ، درسا ، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

♫♫♫ قند عسل ♫♫♫

هورااااااااااااااااااااااا ، جیش

هوراااااااااااااااااااااااااااااا بالاخره درسا جیش کرد تو دستشوئی امروز ساعت 4:50 دقیقه من برای اینکه درسا رو از پوشک بگیرم ، روزی 2-3 ساعت باز میداشتمش ،ولی امروز از ساعت 2 باز گذاشتمش و تصمیم گرفتم که دیگه هم پوشکش نکنم ، فقط شبها هورااااااااااااااااااا، عشق من داره یاد میگیره ...
17 دی 1390

درسائی

  سلام درسا جونم    امروز فروغ با عمو ایمان اومدن خونمون،بیچاره فروغ ،برام سوپ درست کرده بود البته برنج با جوجه هم گرفته بود تا من غذا درست نکنم و حداقل یه روز استراحت کنم  تازه تمام ظرفها رو هم ایمان شست   برات بگم که خیلی خیلی عشق من شدی و شبها اگه دستم تو دستت نباشه خوابت نمیبره   آب هلو خیلی دوست داری و همش میری در یخچال رو باز...
14 دی 1390

خدایا

خدایا من همان هستم که وقت و بی وقت مزاحمت میشم  همونی که وقتی دلش میگیره  و  بغضش میترکه  میاد سراغت  من همونی هستم که همیشه دعاهای عجیب و غریب میکنه  و چشماشو و میبنده و میگه : من این حرفاسرم نمیشه باید دعاهامو مستجاب کنی  همونی که بعضی وقتا لج میکنه و گاهی خوودشو برات لوس میکنه  همونی که گاهی وقتا پشت سر مردم حرف میزنه گاهی بدجنس میشه و البته  گاهی هم خودخواه  گاهی هم  ...... یادت میاد من کی هستم  یادت اومد خدایا؟ فقط تویی که میتونی بگیری دستمو ... ...
14 دی 1390

این چند وقت

سلام عزیز دل مریم        قربون اون قیافه ی نازت بشم ، من از شب یلدا برات بگم که : همون روز من و درسا و علی و ندا و محمد با عمو عباس و خاله و حسین و مامانی و مهدیه و کتی و عمو علی همه با هم رفتیم مسافرت ، پیش عزیز و آقاجون .شب یلدا اونجا بودیم، خیلی خیلی خوش گذشت ولی چون خیلی سرد بود درسا جونم یه کم سرما خورد و بیحال شده بود.جمعه برگشتیم تهران و شنبه درسا رو بردم دکتر و یه عالمه دارو داد و منم اومدم خونه تا از دختری مراقبت کنم ، تا دوشنبه همین طوری گذشت و شب  من حالم بد شد و نمیتونستم تکون...
12 دی 1390

کد بنر درسا جون

سلام عزیز دلم اینم از بنر وبلاگت،من خیلی دوسش دارم،امیدوارم تو هم بعدا خوشت بیاد هر کسی هم دوست داشت میتونه تو وبلاگش بذاره خوشحال میشم   کد بنر کد بنر:<center> <embed src="http://www.pic.iran-forum.ir/images/v2cnr3o4tkkveln3drka.swf" quality="high" type="application/x-shockwave-flash" wmode="transparent" width="120" height="240" pluginspage="http://www.macromedia.com/go/getflashplayer" allowScriptAccess="always"></embed> <br><a href="http://www.baner-logo.blogfa.com/" target="_blank" title=""><font size="1"><span style="color: rgb(255, 0, 0); font-weight...
28 آذر 1390

خدایا شکرت

دقت کردی که قشنگترین و عزیز ترین چیزای دنیا همیشه یکین ؟   ماه یکیه خورشید یکیه زمین یکیه  خدا یکیه مادر یکیه  پدر یکیه  تو هم یکی هستی  وسعت عشق من به تو هم یکیه    پس من عاشقتم ...
26 آذر 1390

مهمون و عکس

  سلام سلام نخودچی من الهی من قربونت بشم ، شنیده بودم میگفتن بعضی از بچه هایه دفعه زبون باز میکنن ولی باورم نمیشد   اما الان داره باورم میشه  امروز رفته بودیم خونه مامانم اینا ، آخه عمو علی دیشب حالش بد شده بود و آمبولانس اومده و برده بودتش بیمارستان  ما هم رفتیم عیادت   خاله کتی رو قشنگ صدا کردی و گفتی کتی  عمو علی و بابا علی هم قشنگ گفتی علی البته با تشدید   &nb...
22 آذر 1390

و اینگونه شد که ما موندیم

         سلام  نفس من    آخ جون دیگه اسباب کشی نمیکنیم ، میدونی چرا؟   آخه آقای صاحبخونه ی ما توی مشهد زندگی میکنه و اصلا احتیاجی به این خونه نداره ، بابا علی شک کرد که چرا به ما گفته از اینجا پاشیم و رفت زنگید به صاحبخونه و ... اونم گفت من اومدم تهران و رفتم بنگاه و قیمت جدید گرفتم ، بیچاره روش نمیشد که یدفعه اینقدر کرایه خونه مونو زیاد کنه  امروز صبح رفت مغازه بابا علی و قرارداد خونه رو تمدید کرد  &...
18 آذر 1390

اسباب کشی

سلام عزیز دل مریم                                                                                              ...
17 آذر 1390