عشق مامان مریم ، درسا عشق مامان مریم ، درسا ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

♫♫♫ قند عسل ♫♫♫

کد بنر درسا جون

سلام عزیز دلم

اینم از بنر وبلاگت،من خیلی دوسش دارم،امیدوارم تو هم بعدا خوشت بیاد

هر کسی هم دوست داشت میتونه تو وبلاگش بذاره

خوشحال میشم



کد بنر:<center>
<embed src="http://www.pic.iran-forum.ir/images/v2cnr3o4tkkveln3drka.swf" quality="high" type="application/x-shockwave-flash" wmode="transparent" width="120" height="240" pluginspage="http://www.macromedia.com/go/getflashplayer" allowScriptAccess="always"></embed>
<br><a href="http://www.baner-logo.blogfa.com/" target="_blank" title=""><font size="1"><span style="color: rgb(255, 0, 0); font-weight: bold;">کد بنر</span></font></a></center>


بعد یه غیبت طولانی

سلام عشق من همش میام و میگم که ببخشید که دیر به دیر آپ میکنم و دیگه تکرار نمیشه ، اما بازم میرم و ... تو این چند وقت خیلی اتفاق ها افتاد که الان برات میگم اول اینکه تولدت هم تو خونه و هم تو مهد کودک عالی عاااااااااااااااااالی بود  تو پست بعدی همه عکسها رو برات میذارم تو مهد کودک تولدت 14 مهر و تو خونه 18 مهر بود 10 آبان هم تولد  2 سالگی تینا بود بعدشم که محرم و صفر بود و بعد از محرم بردمت آتلیه و عکسهای 4 سالگیتو انداختی 1392/11/11 هم عروسی عمو ایمان و خاله فروغ بود 1392/11/25 هم رفتیم خواستگاری خاله صبا برای عمو احسان 1392/12/16 هم مراسم عقد عمو احسان اینا بود  1392/12/...
25 اسفند 1392

تولد ، تولد ، تولدت مبارک

سلام عزیز دل مریم  چه زود گذشت این 4 سال و چه زود گلم بزرگ شد امسال تصمیم گرفتم دو تا تولد برات بگیرم ، یکی تو خونه و اون یکی تو مهد کودک ، آخه همش میگی میخوام تولدم تو مهد کودک باشه ، برای همین 14 میخوام برات تو مهد کودک تولد بگیرم   تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا وجود پاکت اومد تو جمع و خلوت ما تو تقویما نوشتیم تو این روز و تو این ماه...  از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا!   تولدت مبارک ماه قشنگ من  یه کیک خیلی خوش طعم &nbs...
13 مهر 1392

شعر های مهد کودک درسا جونی

 سلام عشق مریم  درسا پارسال 91/6/12 بود که بردمت مهد کودک ، از اون موقع تا الان خیلی چیزهای خوب یاد گرفتی، شعر هاتو برات مینویسم تا بعدا یادت بمونه ،همون جوری که تو دفترت برات نوشتن ما کودکانیم ، شیرین زبانیم مانند بلبل آواز میخوانیم در مهد کودک ، شادیم و خندان چون گل که دارد ، جا در گلستان رفتار ما خوب ، گفتار ما خوب باشد همیشه ، هر کار ما خوب  91/7/15                پائیز پائیز که میشه ، میریزه برگها درختها زرد میشن ، سفیده چمن ها دیگ...
10 مرداد 1392

درسا به روایت تصویر

سلام عروسک من اینم چند تا عکس از این مدت که نبودیم   درسا و دکتر درود   درسا و عصرها که از مهد کودک میاد خونه البته این عکست برای فروردین هست   عاشق بر چسب هستی   اینجا هم رفته بودیم دربند   درسا و بابا علی جون     درسا با ایلیا تو پارک       الهی قربونت برم من نماز خوندی ، داشتی جانمازتو جمع میکردی   قربون اون صندل هات برم پدر منو درآوردی تا برات صندل پاشنه دار بخرم       درسا و پارک      عکس خراب کن ...
7 مرداد 1392

کارای درسا جونی

 سلام عشق من    کوچولوی من   میخوام یه ذره از کارات برات بگم که چه کارا میکنی و چه حرفها که نمیزنی چند وقت پیش بردمت با ایلییا (دوست مهد کودکت) پارک ، رفتی سمت قفس خرگوشها و با هاشون بازی کردی ، من فکر میکردم میترسی اما دیدم نه ، ولت میکردم خونه هم می آوردیشون ، از اون روز تا حالا هم همش میگی مامان برام یه حیوون بخر تو خونه باهاش بازی کنم ، میگی خرگوش یا سگ یا جوجه برات بخرم   هر وقت میخوایم بریم بیرون و میبینی که من دارم آرایش میکنم میگی مامان من بزرگ شدم اتاقتو با همه لوازم آرایش هات میدی به من ، عاشق این هستی که آرایش کنی ،اما من خیلی بدم م...
6 مرداد 1392

عکسهای عشقم

اینم چند تا عکس جدید از دخملی بلا سر سفره هفت سین       کادوی شما و بابا علی   اینم ساعت کیتی برای گل دختری       عاشق شیرینی نخودچی هستی ، عین خودمی تا چشم ازت برمیداشتم اینجوری میکردی       اینجا ماسک خیار گذاشتی نمیدونم از کی یاد گرفتی؟؟؟؟؟       الهی قربونت برم ، از مهد کودک اومده بودی خسته ،خسته بودی       اینجا تو بیمارستان بودیم نی نی ندا به دنیا اومده بود رفته بودیم دیدنش تو هم اون عروسک رو برای سام بودی تا باهاش بازی کنه     اله...
14 خرداد 1392

بهانه زندگیم

                       درسا ی مـــهـــــــــــــــــربــــانـــــــم .. آهنگ صدایت ، زیباترین ترانۀ زندگی‌ام ، نفس هایت ، تنها بهانۀ نفس كشیدنم ، و وجودت تنها دلیل زنده بودنم شد ...!! عــــاشقــــــــــانه دوســـتـت دارم ....   ...
10 خرداد 1392

حال و احوال ما تو عید 92 و بعد عید

سلام عزیز دلم خیلی وقته که نیومدم ، هی میام میگم ماااااااا دوباره اومدیم ولی دوباره میرم و حاجی حاجی مکه ... ببخشید ، قول مردونه میدم که زود به زود آپ کنم     خیلی خانوم شدی و تو خونه خیلی کمک میکنی ولی کماکاااااااااااااان شیطووووووووووووووووونی سال که تحویل شد بابا علی بهمون عیدی داد ، پول داد بهمون منم برای شما یه ساعت کیتی و یه بلوز و شلوار و یه ست لوازم آرایش خریده بودم و برای بابا علی هم یه ست حوله خریده بودم که جفتتون خیلی خیلی خوشتون اوده بود شام رفتیم خونه مامان من و شام فردا همم خونه مامان علی و دیگه جایی نرفتیم چونکه من قبل از سال تحویل...
10 خرداد 1392