عشق مامان مریم ، درسا عشق مامان مریم ، درسا ، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

♫♫♫ قند عسل ♫♫♫

یه عالمه خبر

1390/11/24 3:41
نویسنده : مریم
821 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس من http://up.patoghu.com/images/jrip4w68mivvtdlnvlrw.gif

عمر و زندگی من

خیلی بلا شدی، هر چی بیشتر میگذره ، بیشتر عاشقت میشم 

 

چند روز پیش برقها رفت و تلفن قطع شد ، منم که از صبح که بیدار میشم

می افتم رو تلفن تا شب،برای همین خیلی عصبی شدم،یه تلفن

قدیمی داشتیم رفتم و آوردمش ولی دیدم خرابه،داشتم غر غر

میکردم که یه دفعه اومدی جلو و بهم گفتی چته؟ 

و بعدشم گفتی ای بابا

 

سرمو برمیگردونم ، میبینم رفتی تو دستشوئی و داری مثلا دست و

صورتتو میشوری.البته شستن که نه ، بدتر همه جا رو کثیف میکنی


دو سه روز پیش یه دفعه بدو بدو رفتی تو اتاقت و عروسکتو

برداشتیو اومدی انداختی جلوی شومینه،گفتم چرا اینجوری

کردی ؟ گفتی: نی نی ، اتاگ (اتاق) ، گک (یخ) ، یعنی

نی نی تو اتاق یخ کرده و یه دفعه گفتی نی نی

ایبونی (حیوونی) و بازم من

 

 

اگه تو خونه یه چیزی بخوای و من بهت ندم میای بهم میگی : گلم

، گیگل (جیگرم) عجیجم (عزیزم) منم میخندم و تو به مرادت میرسی

چند روز پیش بردمت حموم و رنگ انگشتی هایی رو که

کتی برات گرفته بود رو آوردم و حسابی با همدیگه بازی کردیم و

شما هم خیلی ذوق میکردی

 

چهارشنبه 90/11/19  با کتی و علی و بابا علی رفتیم بیرون ، اول رفتیم

شهر شکلات،علی و بابا علی تو ماشین نشستن و من و کتی و مهدیه

و شما رفتیم تو و منم از فرصت استفاده کردم و از خجالت کارت بابائی

دراومدم و بعدش رفتیم بام تهران و شام خوردیم ، تو هم که بداخلاق

و نق نقو ، همش گریه میکردی و بهونه الکی میگرفتی


پنج شنبه  هم هدیه و بهادر اومدن خونمون و شما خیلی خیلی

خانم بودی و اصلا اذیت نکردی


جمعه هم رفتیم خونه مامانی اینا و شبم به اصرار همه موندیم وشنبه

صبح هم رفتیم  راهپیمایی،البته برای دیدن خاله شادونه و ...

 

یکشنبه 90/11/23 هم رفتیم خانه اسباب بازی ، برای بار دوم بردمت

، دفعه اول خودم پیشت موندم ولی این بار میخواستم ببینم  که تنهائی

میمونی یا نه که دیدم بله ،ساعت 11:30 گذاشتمت تا  12:30اومدم بیرون

و وقتی برگشتم دیدم داری با بچه ها اینقدر قشنگ بازی میکنی و منم

دلم نیومد بیارمت خونه و تا 1:30 خودمم پیشت بودمم و با هم بازی

میکردیم.تا من نبودم با بچه ها بازی میکردی ولی منو که دیدی همش

میخواستی با من بازی کنی ، الهی من قربونت برم عسلم


  اینم چند تا عکس از یکی یه دونه ام


راستی چهارشنبه برات یه خونه هم خریدم ، آخه همش با بالش برای

خودت خونه درست میکردی و خیلی دوست داشتی،منم برات یه

خونه خوشکل خریدم ، حالا همش به من میگی

بیا مهمونی

 

اینم از بستنی خوردن درسا

 

 

اینم از پرتقال خوردن درسا

 

 

 

 

 

 

 

 

اینجا از حموم اومده بود و دمپائی روفرشی پاش کردم و بهش گفتم

اگه از پاهات دربیاری خودم میپوشم ، چند دفعه درآورد و قایم کرد

و منم پیداش کردم و اونم  برای اینکه من پیداش نکنم تو

شلوارش قائم کرد ، خیلی از دستش خندیدم

الهی من قربون اون سادگیت بشم ، عزیز دلم

 

 

اینجا داره ادای علی رو درمیاره که هر وقت از بیرون می آد میره

جلوی شومینه و میگه یخ کردم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامانی درسا
24 بهمن 90 7:25
مامانش شما فکر ما رو نمیکنی نمیگی ذوق مرگ میشیم یکی یکی . عزیزم دلم قندعسل ماشاالله به این همه کارایی که میکنی . دوست دارم .


وای عزیزم ، این جوری نگو،مرسی
درسا جونو ببوسش
مامانی درسا
25 بهمن 90 14:21
من کلبه ی خوشبختی تو را روزی با گلهای شوقم فرش خواهم کرد
و قشنگترین لحظه هایم را به پای ساده ترین دقایقت خواهم ریخت
تا بدانی عاشق ترین پروانه ات خواهم ماند . . .
روز عشق بر شما و مامان مهربون مبارک


وای ،مرسی عزیزم
ولنتاین شما هم مبارک
مامان امیرعلی
25 بهمن 90 16:23
ای جانم.
مامان درسا
25 بهمن 90 21:11
ای خدا این دخمللو چه جوری بخورم من


اینجوری


مامان درسا
25 بهمن 90 21:13
بالاخره اومدم ولی.............


اشکال نداره عزیزم...
غصه نخور

مامان ماهان
26 بهمن 90 22:56
واااااااااااااااااااای عزیزمی
تو رو خدا اینا رو که مینویسی نمیگی دلمون غش میکنه
مامانی یه بوس محکم از طرف من به لپای خوشگل درسا هدیه کن
واااااااااااااااای عکسی که ادای باباش رو در آورده خیلی خیلی ناززززززززززززززززززززززه بوووووووووووووووووووس


ببین کی داره این حرفو میرنه،خاله ما که میایم تو وب ماهان دلمون یه ذره میشه و میخوایم که گازش بگیریم...
مامان ماهان
26 بهمن 90 22:57
راستی دوست جونم من اسمت رو تو فیس بوک انگلیسی سرچ کنم


بله
مامان ماهان
26 بهمن 90 22:57
خصوصی داری ....
مامان نفس
29 بهمن 90 22:14
سلام نازنینم ولنتاین مبارک روزی که عاشق بودنو حس کنی همون روز روز عشقه...همین الان آپ کردم........
شاد باشی عاشق و غرق خوشبختی


مرسی شیما جون
یعنی درسا کی عاشق میشه؟