عشق مامان مریم ، درسا عشق مامان مریم ، درسا ، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

♫♫♫ قند عسل ♫♫♫

عکس

عاشقتم عزیزم   وااااااااااااااای ، چه انگوری میخوره درسا جونم دالتون کوچولو وارد میشود درسا و خواب درسا و تاب بازی ٥/٨/٩٠ پنج شنبه هنوز شوفاژ هارو روشن نکرده بودیم و تو هم به قول خودت گک(یخ)کرده بودی ٧/٨/٩٠ شنبه داشتیم میرفتیم خونه عزیز علی آخه تولدش بود ، عزیز تولدت مبارک بشقاب غذاتو گذاشتم جلوت و خودم رفتم سراغ کارام و یه دفعه اومدم دیدم عروسکتو گذاشتی رو بالش و داری بهش تند تند غذا میدی ...
10 آبان 1390

بدخوابی های درسا

  سلام جیگر طللا عمر من ، زندگی من ، الهی من قربون اون قیافه ات بشم نمیدونم چرا چند وقته که شبها خیلی بد میخوابی   اول که عادت کردی روی پاهای من بخوابی دوم اینکه بعد یک ساعت که روی پاهام تکونت دادم و برات لالائی خوندم تازه بلند میشد و میگی آب ، بعدش میگی نون و بعدش من خودمو میزنم به خواب و تو می آئی بالا سر من و هی میگی ایم   ایم (مریم) اگه جوابتو بدم که پرو میشی و میری همه چراغها رو روشم میکنی و اگه جوابتو ندم میشینی بالای سرم و اینقدر گریه میکنی که صدات میره تو مخم و مجبور میشم بهت بگم بلـــــــه   ...
7 آبان 1390

عمه مرجان

  درسا همین الان مامان علی زنگ زد و گفت که عمه مرجان رو بردن بیمارستان برای زایما ن   البته دکترش برای 20 آبان بهش وقت داده بود ولی الان دردش گرفته و بردنش بیمارستان ، دکترش گفته تا صبح باید بستری بشه اگه دردش بیشتر شد ، سزارین ولی اگه دردش نگرفت می آد خونه تا وقتش بشه واااااااااای درسا فکرشو بکن ، اونم دختره و قراره که اسمشو تینا بذارن وااااااااااااای ، من میشم زندایی و تو دختر دایی الهی قربونش بشم   ...
5 آبان 1390

خاطرات قدیم محال یادم بره

    سلام عزیز دلم دیشب داشتم به علی میگفتم ،اصلا باورم نمیشه که درسا دوسالشه انگار همین دیروز بود که بی بی چک خریدی و فهمیدم که حامله ام وااااااااااای ، چه روزهایی بود ، چقدر دلم میخواست زودتر ببینمت ، ببینم شکل کی هستی؟ اصلا دختری یا پسر؟ سه ماهه بودم که رفتم سونوگرافی  تا ببینم جنسیتت چیه؟ دکتره میخندید ولی بهم گفت 99درصد دختره من از روی استخون بندیش میگم ولی فعلا به کسی چیزی نگو ، با مامانم بودم ، از دکتر که اومدیم بیرون از خوشحالی زنگ زدیم به همه و همون جا به همه گفتیم که دختری آخه من عاشق دخترم الانم خیلی باهات حال میکنم...
5 آبان 1390

چقدر شیطونی

سلااااااااااام شانقولی من بچه ام جای دیگه پیدا نکرده بود، مجبور شد... درسا وقتی با مامانش قهر کرده ، ولی از لای دستاش داره منو نگاه میکنه ، ای ناقلا (وقتی موهاشو اتو کرده) کدوم مدل مو بیشتر به درسا میاد؟ یا فرفری اینو شناختید؟ ...
4 آبان 1390

آتلیه

  سلاین گوگولی من    دیروز 90/7/26 بود ، منم زقت گرفته بودم تا تو رو ببرم آتلیه ، ساعت 11 صبح من و تو کتی رفتیم        وااااااااااااااااااااااااااای ، اگه بدونی چه عکسهای نازی ازت گرفتن     وااااااااااااااااااااااااای ، اگه بدونی چقدر اذیت کردی ، البته حق داشتی ، خب همیشه تا ساعت 1 ظهر میخوابی اما از شانس من اون روز برای اولین بار ساعت 7 صبح بیدار شدی ساعت 11 تو آتلیه بودیم و ساعت 3 اومدیم بیرون ، هنوز عکسهات آماده نشده که برم بگیرم ، به محض ...
27 مهر 1390

درسا جونم

        سلام عزيزم عشقم ، نفسم                           ديگه  براي خودت خانمي شدي ها ، همه كلمه ها رو دست و پا شكسته  ميگي و اينقدر بامزه ميگي كه كار من تو خونه شده اين كه بهت بگم چي  بگي و تو هم تكرار كني                                      &nb...
24 شهريور 1390

شير خشك تعطيل شد

               سلاين عزيز دل من سلاين نخودچي من سلاين ستاره من                                             امروز يكشنبه ست ، من از دوشنبه هفته پيش بهت شير خشك ندادم   الهي من قربونت برم كه اصلا گزيه نكردي و بهونه شيشه رو نگرفتي ،اولش  خيلي ميترسيدم از  شير بگيرمت ، آخه همه ميگفتن خيلي سخته ، بچه خيلي ضربه م...
6 شهريور 1390