و اینگونه شد که ما موندیم
سلام نفس من
آخ جون دیگه اسباب کشی نمیکنیم ، میدونی چرا؟
آخه آقای صاحبخونه ی ما توی مشهد زندگی میکنه و اصلا احتیاجی به این
خونه نداره ، بابا علی شک کرد که چرا به ما گفته از اینجا پاشیم و
رفت زنگید به صاحبخونه و ...
اونم گفت من اومدم تهران و رفتم بنگاه و قیمت جدید
گرفتم ، بیچاره روش نمیشد که یدفعه اینقدر کرایه خونه مونو زیاد کنه
امروز صبح رفت مغازه بابا علی و قرارداد خونه رو تمدید کرد
هورررررررررررررررا
آخه قرار بود برای عید یه تغییر کلی به خونمون بدیم ولی علی گفت اگه از اینجا بلند شیم ، دیگه نمیتونیم این کارارو بکنیم
دیگه میتونم راحت برم خرید عید برای خونه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی