شعر های مهد کودک درسا جونی
سلام عشق مریم
درسا پارسال 91/6/12 بود که بردمت مهد کودک ، از اون موقع تا الان خیلی
چیزهای خوب یاد گرفتی، شعر هاتو برات مینویسم تا بعدا یادت بمونه
،همون جوری که تو دفترت برات نوشتن
ما کودکانیم ، شیرین زبانیم
مانند بلبل آواز میخوانیم
در مهد کودک ، شادیم و خندان
چون گل که دارد ، جا در گلستان
رفتار ما خوب ، گفتار ما خوب
باشد همیشه ، هر کار ما خوب
91/7/15
پائیز
پائیز که میشه ، میریزه برگها
درختها زرد میشن ، سفیده چمن ها
دیگه لطفی نداره دشت و صحرا
دیگه نمیشه رفت ، کنار دریا
پائیز خیلی قشنگه ، همه جا رنگا رنگه
ببین غروب پائیز ، عجب طلائی رنگه
91/7/16
بهداشت
ببین چقدر تمیزم پیش همه عزیزم
دستامو صابون زدم مسواک به دندون زدم
اتو شده پیرهنم شانه به مو میزنم
شسته شده لباسها می رم سر کلاسم
دوسم دارن بچه ها می گن بیا پیش ما
91/7/23
انار
منم یکی یه دونه انار دونه دونه
انارمو انارم ببین چه طعمی دارم
هر بچه ای میدونه دارم هزار تا دونه
سرخه لباس تنم انار زیبا منم
بابا
بابای خوب و نازم من با تو سر فرازم
تو نعمت خدایی دائم به فکر مایی
91/8/7