شير خشك تعطيل شد

سلاين عزيز دل من

سلاين نخودچي من

سلاين ستاره من  

امروز يكشنبه ست ، من از دوشنبه هفته پيش بهت شير خشك ندادم  

الهي من قربونت برم كه اصلا گزيه نكردي و بهونه شيشه رو نگرفتي ،اولش

 خيلي ميترسيدم از  شير بگيرمت ، آخه همه ميگفتن خيلي سخته ، بچه

خيلي ضربه ميخوره و از اين حرفها ، منم خيلي ترسيده بودم ،البته اينم بگم

 كه نزديك به يك ماه و نيم هست كه بهت شيرخشك تو روز نميدادم،هر وقت

شير ميخواستي سرتو با يه چيز ديگه مثل بستني عروسكي يا چوب شور

و ...گرم ميكردم تا يه ذره عادت كني كه بدون شيشه چطوري تو روز بخوابي و

 بعد كه عادت كردي ديگه شب هم بهت ندادم ولي خيلي خانوم بودي و اصلا

بيدار هم نشدي كه بهونه بگيري...

الهي من فدات بشم

جمعه يكي از فاميلهاي علي مرده بود(حاج علي) و منم رفتم بهشت زهرا براي

 خاكسپاري ، تو هم خونه مامانم گذاشتم ،تو غسال خونه كه بودم خيلي كلافه

 شدم براي همينم با علي اومدم سوار ماشين بشم كه چشمم افتاد به قطعه

كودكان ، تا حالا نديده بودم خيلي خيلي عصبي و ناراحت شدم

،ميدونستم همچين جايي هست  ولي باورم نميشد كه بچه ها هم

 ميميرن ، داشتم ديوونه ميشدم وقتي روي قبر بعضي از بچه ها

عروسكهاشون بود يا براشون خوراكي گذاشته بودن ، نميدونم چرا از اون روز تا

 حالا اينقدر ترسيدم  

اي بابا ول كن اين حرفها رو مريم ديوونه  

درسا خيلي خيلي دوست دارم

ديشب هم رفتيم پارك ارم ،با كتي و علي و ندا و محمد و حسين و من و بابا

علي، از در كه رفتيم تو اينقدر جيغ كشيدي و خوشحالي كردي كه بيا و ببين 

 ولي خيلي خيلي سرد بود ،ولي خيلي هم خوش گذشت ، اول اندداختمت تو

 استخر توپ بعدش تو قلعه سحرآميز قطار سوار شدي البته با من و بعدشم

كشتي اون با من ولي سوار اين الاغها كه قديمها هم سكه اي بود كردمت تا

كارت كشيديم و الاغ تكون خورد تو هم گريه كردي

تازه تونل وحشت هم سوار شديم ، فدات بشم اصلا نترسيدي ، نميدونم كپ

كردي يا خيلي شجاعي    

الهي من فدات بشم