عشق مامان مریم ، درسا عشق مامان مریم ، درسا ، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

♫♫♫ قند عسل ♫♫♫

تعطیلات و درسا

1390/3/16 17:53
نویسنده : مریم
558 بازدید
اشتراک گذاری

                        

سلام گوگولی ،خوشل من

                                                                                زیبا      

خیلی خیلی این تعطیلات مسخره بود... میدونی چرا؟

 چون همش مامانی مهمون داشت و ما هم اونجا بودیم و داشتیم کمک

 میکردیم

پنج شنبه از سالن اومدیم خونه و جمعه تا ظهرخونه بودم تا یه ذره کارامو

بکنم،ظهر رفتیم خونه مامانی تا کمکش کنم برای شنبه که عمو حسن اینا

(دوست بابائی خودم) میخواستن بیان و مامانی هم یه عالمه تدارک دیده بود و

 یکشنبه هم دائی من زنگ زد و شام اومد خونه مامانی و دوباره تمیزکاری و

پخت و پز و پذیرائی و بعد شام هم که رفتن منم فرار کردم چون واقعا خسته

بودم

                                 

درسا جونم نمیدونم برای چی اینقدر جیغ میکشی و خودتو میزنی، چند وقت

 بود که از یادت رفته بود ولی دوباره شروع کردی ومنم اعصابم خرد میشه

میدونی تا یه چیزی میخوای و بهت نمیدن با دوتا دستت محکم میزنی تو

صورتت و جیغ میکشی ،خیلی کارای بدی داری میکنی ، نمیدونم چیکار کنم ؟

 دارم کم میارم ،تازه هر کسی هم بغلت میکنه اول یه چنگ میندازی تو

صورتش و بعدشم شروع میکنی به چک زدن...

                                      زیبا                    

ای خدا من همین یکی رو کم داشتم که اونم کاملش کردی ...خدایا شکرت

         

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان فرشته
16 خرداد 90 3:28
سلام عزیزم خوبی ؟
خسته نباشی از مهمونداری گلم


درسا جون خاله مامانو اذیت نکن دیگه دخمل نازم قربونت برم باشه ؟
بوسسسسسسسسسسس


سلام عزیزم
مرسی...
به گیسو جون بگو شب بیاد تو خوابش و بهش بگه از این کارا نکنه ،آخه اونا حرف همو بهتر میفهمن...
هههههههه
r.memorial
16 خرداد 90 18:34
سلام
نگران نباش رهام من هم همین طوریه البته بدتر بود ولی الآن خیلی خوب شده . فکر کنم بزرگتر که بشن بهتر میشن . منم خیلی نگران بودم ....باید بهش یاد بدی بگه سلام خوبی و از این جور چیزا بعد دیگه زدن یادش میره


سلام عزیزم
خدا کنه که بهتر بشه
آخه آدم خجالت میکشه و همش میترسم روش بمونه،خیلی هم باهاش حرف میزنم اما فایده ای نداره...
مرسی که بهم دلگرمی دادی
مامان ماهان
17 خرداد 90 10:43
خسته نباشی گلم
ماهانم منو خیلی میزنه از این بابت خیلی ناراحتم
فکر کنم اینا دوره داره
مثلا ماهان یه مدت تو خیابون روسری منومیکشید و در میاورد ولی الان یادش رفته


سلام ماهان جونم
خوش گذشت؟آخه تا این دوره ها تموم بشه که من دق کردم...هههههههه
نه این تا چشمش به یکی می افته منو میزنه و چنگ میندازه ... نمیدونم از ذوقشه یا خجالت میکشه؟؟؟؟؟؟
نسترن
17 خرداد 90 14:27
سلام خانومی. خسته نباشی.
ای وای درساجونم که جیغ جیغو شده .
خاله توام مثل آرین من مامانتو اذیت می کنی؟ نه شاما گلی خانومی


سلام عزیزم
اونم چه جیغایی میکشه،آدم عصبی میشه...
مامان فرشته
17 خرداد 90 18:26
آره مریم جون موافقم
حتماً به گیسو می گم هههههههه
بوسسسسس


سلام
مرسی...
مامان حسین
18 خرداد 90 0:53
سلام خانومی
تعطیلات منم کم از تعطیلات تو نبود


سلام
چه بد ؟خیلی مسخره بود...
مامان ال آی
18 خرداد 90 2:10
سلام مامان درسا وبلاگت خیلی قشنگه . ال آی من هم قبلا" اونطوری بود یعنی خودش رو میزد ولی ما میخندیدیم محکم میزد تو سرش یا سرش رو میزد زمین ولی الان دیگه این کار ها رو نمیکنه. راستی لینکت میکنم تو هم منو لینک کن


سلام عزیزم
مرسی...
خدا کنه که درسا هم زود این عادتها از سرش بیفته...
حتما
بابای زهرا کوچولو
19 خرداد 90 3:37
سلام.خدا را شکر دیگه چیزی کم ندارید!!!!!!!!!!!شوخی ؟؟؟؟؟؟؟اما عین همین رفتار درسا خانم را زهرا کوچولو هم داره....فکر کنم زیادی لوس شدن.چون بچه ها قبلا این کارها را نمیکردن .و شاید قبلا نی نی وب نبوده تا بنویسن و ..............


سلام
خواهش میکنم
نه ،ولی واقعا راست میگید ، درسا که خیلی خیلی لوس شده...حالا خدا کنه تا آخرش اینجوری نباشه...
بردیا
27 خرداد 90 19:26
مامان درسا سلام لینک وبلاگ درسا جون را گذاشتم تو وبلاگم
بای بای


سلام عزیزم
خوشحال شدم...