عشق مامان مریم ، درسا عشق مامان مریم ، درسا ، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

♫♫♫ قند عسل ♫♫♫

واکسن 18 ماهگی

1390/1/19 3:09
نویسنده : مریم
711 بازدید
اشتراک گذاری

           

سلام فرشته من

الهی من قربونت برم

چقدر خوشکلی تو (جریان سوسکه ست)  

امروز چهارشنبه ۱۷ فروردینه صبح ساعت ۸ بیدار شدم که حاضر

وکارای تو رو انجام بدم و بریم برای واکسن که با سر و صداهایی که

 من راه انداختم علی هم بیدار شد و رفت یه دوش گرفتshowersmile.gif : 41 par 51 pixels.

 و بعد صبحانه گفت که ما رو میبره درمانگاه (آخه درمانگاه به خونمون

 خیلی دوره)منم زود کارای تو رو انجام دادم و رفتیم تو راه مامانی زنگ

 زد که حالش خوب نیست و خاله هایده بجاش میاد

تا رسیدیم به درمانگاه خانم دکتر رو که دیدی با اون مانتوی سفیدش

 شروع کردی به گریه کردن بردمت تو اتاق و قطره فلج اطفال بهت

 دادن و خانم دکتر گفت دو تا واکسن یکی به دست راستش و یکی به پای چپش میزنیم nursesmileyf.gif : 69 par 37 pixels.

منم لباسهاتو درآوردم و تو رو دادم دست علی و از اتاق اومدم بیرون

 آخه اصلا نمیتونم تحمل کنم

خانم دکتر واکسنتو خیلی زود زد و علی هم تو رو آورد پیش من زود

 ساکت شدی از خاله هم خداحافظی کردیم و رفتیم خونه مامانی

  خیلی آروم بودی با این که دکتر گفت یه هفته تب میکنی ولی تو ساکت بودی و بازی میکردی  

تاظهریه دفعه حالت بد شد و تب کردی و دیگه یه جا دراز کشیده

 بودی    

                              

 و همش ناله میکردی و اصلا پات رو تکون نمیدادی الهی من برات

 بمیرم تا حالا ندیده بودم این جوری گریه کنی همش داد میزدی و

 میگفتی آی آی آی منم چهارساعت یکبار بهت استامینوفن میدم تا

 درد نداشته باشی بعد شام هم اومدیم خونه  الهی من بمیرم دستم

 خورد به پات یه جوری گریه میکردی که دلم میخواست خودمو بزنم

 عرق کردی و بدنت یخ شد و فقط جیغ میکشیدی     

درسا اَ یَمو میبخشی؟

                            

الانم خوابوندمت ولی همش از خواب میپری و بهونه میگیری

ایشالا فردا حالت بهتر بشه گل منhulasmiley.gif : 39 par 23 pixels.

خانم دکتر گفت ۳ روز برای پات تب میکنی بعدشم ۳ روز برای دست

 کوچولوت 

الهی من قربونت برم کوچولوی من

                                        

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

لالایی
18 فروردین 90 0:57
پس کجایی؟!


من ایناهاشم...
مامان ماهان
18 فروردین 90 9:02
نازی الهی زود زود خوب بشه


مرسی مامان ماهان جون
سارا
18 فروردین 90 11:34
الهی خاله قربونت برم می دونم خیلی سخته پرهام منم قبل عید واکسنشو زد خیلی سخت بود


سلام خاله سارا
آره خیلی درد داره من فکر نمیکردم تا این حد درد داشته باشه
مامان فرشته
18 فروردین 90 18:24
سلام عزیزم الهی بمیرم برات درسای نازنینم
مریم جونم الان بهتره ؟
تبش قطع شده ؟



سلام خاله جون
هنوز همون طوری
خیلی هم تب داره اصلا نمیشه بهش دست زد وقتی میخوام پوشکشو عوض کنم از گریه سیاه میشه...