برای یه لحظه مردم
عشقم آخه مگه تو پسری؟ به خدا پسرش اینقدر شیطونی نمیکنه که تو میکنی !
پیش هر کی رفتیم همه بهم گفتن خدا بهت صبر بده...
آخه یه ذره به فکر من بدبخت باش
دیسکم زده بیرون از دست تو
همین الان از خونه مامانی اینا اومدیم اونجا که دست مهدیه رو گاز
گرفتی پوست دستش کنده شد بیچاره بچه هیچی نگفت تا رسیدیم خونه اومدی بدوئی (الهی
برات بمیرم) افتادی دهنت خورد به میز و خون اومد اینقدر گریه کردی مگه ساکت میدشدی تا من
بدبخت ببینم کجات خون اومده عسل مامان آخر شبی منو کشتی همش میگفتم دندونت
شکسته ولی خدا رو شکر یه ذره روی لثت خونی شده بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی