درسا و مشاوره
سلام عشق و نفس من
الهی من دورت بگردم که اینقدر شیرینی ، خوشمزه من
این چند وقت حوصله نوشتن نداشتم ، به خاطر اینکه خیلی گیر بودم
91/4/11 برات وقت مشاوره گرفته بودم ، پیش دکتر خوشابی ، این بار
دومت بود که میرفتیم ، چند وقته یاد گرفتی تا عصبانی میشی
محکم میزنی تو صورتت ، بردمت تا ببینم چی میگه ، برای
پوشکت ،مهد کودک ، حرف زدنت ، نقاشی هات و
تراشه های الماس و ... سوال کردم
گفت از شهریور باید بری مهد کودک
تراشه های الماس رو با این که خیلی دوست داری ،
گفت اصلا به درد نمیخوره و ...
91/4/14 با علی و شما و کامبیز ، رفتیم دربند ، خیلی خیلی
خوش گذشت و خیلی خندیدیم
هوررررررررررررررررررررررررررا
بالاخره بعد از دو سال گواهینامه ام رو گرفتم
دقیقا 89/3/31 بود که با کتی رفتیم ثبت نام ، ولی فقط کلاسها رو
رفتیم و امتحانها رو ندادیم ، البته من امتحان اولی رو دادم و دیگه
نرفتیم تا اینکه فروغ بهم گفت بعد از دو سال باطل میشه و منم
دویدم برای گرفتن گواهینامه ، آئین نامه رو دادم و 3 جلسه
کلاس برداشتم و دفعه اول هم شهر رو افتادم و دفعه دوم
که همین دیروز یکشنبه بود قبول شدم ، اینقدر خوشحال
شدم که نگووووووووووووو
پشت ماشین میشستم ، ولی خیلی کم و تو جاهای خلوت
آخه میترسیدم ، ولی الان
بعد از قبولی تو خیابون این جوری بودم
آخی ، پنج شنبه بله برون پسر خاله ام ، من یه خاله دارم با
دو تا پسر خاله و یه دختر خاله