خبرای این چند وقت
سلام پرنسس من
سلام عمر من
سلام نفس و زندگی من
سلام خانوم من
همه زندگیم شده درسا ، خیلی وقته که برات چیزی ننوشتم ، معذرت
میخوام گلم ، اما الان همه رو تا اونجایی که یادم باشه برات میگم
درسا خیلی خیلی شیرین حرف میزنی ، الان 3 سال و 5 ماه و 11 روزته ،
هنوز نمیتونی حرف (س ) و ( خ ) رو درست بگی ،برای همین شیرین حرف
زدنت همه عاشقتن ، تو مهد کودک تنها کسی هستی که وقتی میری
همه مربی ها و آشیز و ... میان به استقبالت ، تا میرسی تو مهد
کودک بلند میگی للام (سلام)
خبر بعدی اینکه 25 بهمن چهارشنبه روز ولنتاین ، روز عروسی خاله
کتی و عمو علی بود . من تو رو گذاشتم مهد کودک و خودم با مامانی
و مهدیه رفتم آرایشگاه و بعد بابا علی تو رو آورد آرایشگاه و درستت
کردیم ، تو عروسی دختر خوبی بودی ، تو ماشین که داشتیم میرفتیم
دنبال کتی و عمو علی یه بند جبغ میکشیدی و دست میزدی از
خوشحالی ، همش میگفتی هووووووووووووو هوووووووووووووووو
آخر شب عروسی هم تو خونه از خستکی خودت خوابت برد .
28 بهمن هم خاله کتی و علی رفتن ماه عسل شمال و من تو و بابا
علی هم رفتیم باهاشون ماه عسل ، خیلی خیلی خوش گذشت ،
هوا هم عالی بود ، تو هم خیلی خیلی خانوم بودی ، اصلا من صداتو
نشنیدم تو این مسافرت
خبر بعدی اینکه 4 ماهه که تو مهد کودکتون دارید تمرین جشن
نوروزی رو میکنید که همین دیروز 91/12/24 هم جشنتون برگزار شد
.عاشق اون نمایش اجرا کردنتم من کثاااااااااااااافت
دیگه اینکه خیلی وقته که برات همه لباسهای عیدتو خریدم و الان
خیالم راحته
تو پست بعدی عکسهای آتلیه و عروسی رو میذارم برات