بعد یه غیبت طولانی
سلام عشق من
همش میام و میگم که ببخشید که دیر به دیر آپ میکنم و
دیگه تکرار نمیشه ، اما بازم میرم و ...
تو این چند وقت خیلی اتفاق ها افتاد که الان برات میگم
اول اینکه تولدت هم تو خونه و هم تو مهد کودک عالی عاااااااااااااااااالی
بود تو پست بعدی همه عکسها رو برات میذارم
تو مهد کودک تولدت 14 مهر و تو خونه 18 مهر بود
10 آبان هم تولد 2 سالگی تینا بود
بعدشم که محرم و صفر بود و بعد از محرم بردمت آتلیه
و عکسهای 4 سالگیتو انداختی
1392/11/11 هم عروسی عمو ایمان و خاله فروغ بود
1392/11/25 هم رفتیم خواستگاری خاله صبا برای عمو احسان
1392/12/16 هم مراسم عقد عمو احسان اینا بود
1392/12/16 هم جشن نوروز شما بود که شما هم تو جشن بودی
و 4 تا نمایش اجرا کردی ، که تو سومین نمایشت از اون بالا
منو نگاه کردی و یه دفعه بغض کردی و زدی زیر گریه
و اومدیپیش من و گفتی ذلم برات تنگ شده
بود ، بعد از جشن هم برات یه جایزه خریدم
و بهت دادم ، از این ماهی هایی که
با قلاب میگیریشون
وبهترین خبر اینکه 1392/12/5 ما خونه خریدیم
اینا رو یادم رفته بود بگم
1392.11.5 مراسم عقد عمو ایمان بود
1392.11.3 مراسم عروسی بهنام و حدیث بود
شب یلدا هم خونه مامان جی بودیم و کلییییییییییی خوش گذشت
تو این برفی هم که اومد شما کلی برف بازی کردی
تو این پائیز و زمستون هم ، از این 6 ماه 5
ماهشو سرما خورده بودی
1392.9.8 هم سالگرد عروسی من و بابا
علی بود که رفتیم سرزمین
عجایب و شما خوش
گذروندید
شمال هم رفتیم با خاله کتی و عمو علی که
اونم حسااااااااابی خوش گذشت